loading...
گلستان
پسر شجاع بازدید : 262 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)
 

۱۵  علت ریزش طرفداران موسوی

 

۱۳ میلیون نفری که به موسوی رای دادند الان حتی ۱۳ هزار نفر هم نمیشوند ..چرا ؟

بدلایل زیر :

 

علت اول : طرفداران موسوي متوجه شدند که وي از چارچوب ارزشي نظام مقدس جمهوري اسلامي فاصله گرفته است. 

علت دوم : رفتارهاي نابهنجار و غير قانوني کروبي و به خصوص موسوي باعث کاهش طرفداران آنها شده است.  عده اي که در روز قدس به عنوان نيروهاي طرفدار موسوي حضور پيدا کرده بودند اصلا فلسفه روز قدس را نمي دانستند. 

علت سوم : نيروهايي که عناد با کل نظام دارند و دشمن هم به دنبال سازماندهي آنها بود، ... اين نيروهاي در حال نابود شدن هستند و اين ريزش ها در آينده ادامه خواهد داشت و بسياري از اينها فريب دشمنان و رهبران خود را خوردند. 

علت چهارم : .موسوي از روز اول بعد از انتخابات به دروغ گفتن، تهمت زدن و فرمان شورش خياباني پرداخت كه اين گونه حركات در آداب دموكراسي، آزادي و استقلال كشور نمي‌گنجد؛ يعني نامزد انتخابات به عنوان يك فرد شورشي ظاهر مي‌شود. 

 علت پنجم : عده اي كه فريب گفتمان موسوي را خورده بودند پشيمان شدند و غربي ها نيز كه آتش بيار معركه شده بودند نااميد شدند، چرا كه متوجه شدند در داخل كشور ما نمي توانند بر مشكلاتي دامن بزنند.

 
علت ششم : صداقت موسوي براي طرفدارانش محرز نشد.. كنترل هواداران موسوي توسط اپوزيسيون خارج از كشوريكي ديگر از دلايل ريزش هواداران موسوي است 
     
علت هفتم : اقدامات اصلاح طلبان بعد از انتخابات،نوعي كودتا بود ...آنها تصور مي كردند با اعتراضات راي قانوني را تغيير مي دهند، اما اين اشتباه بزرگي بود و اقدامات آنها بعد از انتخابات را مي توان نوعي كودتا دانست.

علت هشتم : دعوت موسوي از مردم و كشاندن آنها به خيابانها و استفاده از مناسبتهاي ملي و روزهاي خاص و  شركت موسوي در مراسم ختم شخصي كه زنده بوده است و گريستن وي برگورهاي خالي و معرفي مقتولين و در مجموع اينگونه تلاشها و استفاده از احساسات عمومي صداقت موسوي را زير سوال برد و همين امر باعث ريزش هواداران وي شد.

 علت  نهم : در حال حاضر عملا هدايت طرفداران موسوي به دست اپوزيسيون خارج از كشور افتاده است و با توجه به اينكه اين افراد آبرو و محبوبيتي در داخل كشور ندارند اين مسئله نيز در ريزش هواداران موسوي تاثير گذار بوده است.

علت دهم : تعداد قابل توجهي از هواداران موسوي به دليل شعارهاي وي كه در چارچوب نظام و در جهت حفظ نظام بوده به وي راي دادند اما  زمانيكه با قانون گريزي وي مواجه شدند از همراهي وي صرف نظر كردند.

علت یازدهم: موسوي و كروبي با حرف‌هاي تكراري خود كه بخشي از آن دروغ است، به اشخاص حقيقي و حقوقي و اركان نظام تهمت‌ مي‌زنند و به تشويش اذهان عمومي مي‌پردازند. ..موضع‌گيري جديد اين دو به شناخت افكار عمومي نسبت به حركات نفاق‌انگيز آنها كمك زيادي مي‌كند و موجب ريزش طرفداران آنها مي‌شود. 

علت دوازدهم : موسوي مباني فكري خود را برخلاف نظر امام (ره) با مبناي سلطنت‌طلبان و نامحرمان نظام تطبيق داد و تحت عنوان جنبش سبز با مخالفان، نظام همبستگي ايجاد كرد. موسوي راي مردم كه ميزان وحدت و عدالت است را نپذیرفتند و همين رفتار آنها را به سمت ديكتاتوري و ظلم به مردم پيش برد و باعث ریزش طرفدارانش شد...طرفدارانموسوی به قدري كاهش پيدا كرده كه كنگره امريكا براي حمايت و طرفداري بودجه‌55 ميليون دلاري را براي جنگ نرم عليه ايران اختصاص داد.
 
 علت سیزدهم : برملا شدن چهره واقعی سران جنبش فتنه و حركات نسنجیده سران فتنه در روز قدس و اعلام برائت نكردن از شعارهای انحرافی هوادارانشان از دیگر عوامل ریزش هواداران جنبش فتنه در روز 13 آبان و ۱۶ آذر  بود.  .... 

 علت چهاردهم : یكی دیگر از عوامل ریزش چشمگیر طرفداران جنبش به اصطلاح سبز، دروغ‌‌گویی سران این فتنه بود،  سخنان بی‌پایه موسوی درباره تقلب در انتخابات و هم‌چنین ادعاهای بی‌اساس كروبی درباره آزار جنسی از درو‌غ‌های سران فتنه بود كه برملا شد.

علت پانزدهم : ميرحسين موسوي كه غروب روز 15 آذر با صدور بيانيه اي از مردم خواسته بود در روز 16 آذر به «جنبش سبز»  بپيوندند  از ترس رسوایی ترجيح داد در خانه بنشيند و براي همراهي با تعداد اندك آشوبگران حتي يك قدم هم برندارد و همین امر باعث شد طرفدارانش اعتراض کنند که چرا موسوی دیگران را تحریک کرده و اما خودش از ترس در تجمعاتشان ظاهر نمیشود ..و این بیشترین ریزش در ۱۶ آذر بود..

 و اینک موسوی در باتلاقی که خود ساخته است دست و پا می زند ..عاقبت منافقان و خیانتکاران  همین است.

پسر شجاع بازدید : 154 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)

توهین به عکس امام خمینی ره توسط منافقین سبز

آقای موسوی : چرا سکوت کردی ؟

سکوت موسوی در مقابل آتش زدن عکس امام خمینی ره

 بالاخره منافقین سبز هویت اصلی خود را نشان دادند

حامیان موسوی چرا عکس امام خمینی(ره) را به آتش می‌کشند؟

 

طی 24 ساعت اخیر، تصاویر مربوط به آتش زدن تصاویر امام خمینی (ره) بارها و بارها از سوی تلویزیون‌های ضد ایرانی پخش شد و تبدیل به بیت الغزل رسانه های انگلیسی و سعودی به خصوص العربیه شده بود.......در حاشیه برگزاری مراسم روز دانشجو در دانشگاههای کشور، تصاویری در برخی از رسانه‌های ماهواره‌ای نشان داده شد که در آن حامیان خیابانی موسوی اقدام به پاره پاره کردن و آتش زدن تصاویری از امام خمینی (ره) می‌کردند.........

کینه ورزی با بنیانگذار جمهوری اسلامی و آتش زدن تصاویر رهبر کبیر انقلاب در حالی از سوی طرفداران  موسوی صورت گرفته است که موسوی  همواره در شعارهای خود تا قبل از انتخابات ادعای تداوم راه امام خمینی (ره) را مطرح می‌کرد.

شعاری که بسیاری از تحلیلگران سیاسی و از جمله برخی حامیان  سابق موسوی معتقدند مهمترین علت در کسب رای 13 میلیونی وی در انتخابات دهم ریاست جمهوری بوده است......با این حال رفتارهای افراطی حامیان موسوی که با سکوت حاکی از رضایت او انجام می شود باعث شده تا حامیان میلیونی وی در انتخابات ، این روزها به کمتر از سه هزار نفر ضدانقلاب تقلیل پیدا کنند.

روزه خواری منافقین سبز در روز قدس و بیان شعارهایی چون "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" و "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" و همچنین اهانت به مقدسات اسلام و نظام اسلامی و بسیجیان جانبر کف و توهین به رهبری عزیز از جمله رفتارهایی است که این روزها به مرور پازل هویتی "سبزها" و اهداف واقعی موسوی از دعوت کردن آنها به خیابان ها را تکمیل می کند.

 در شش ماهه اخیر گر چه با اغتشاش و شایعه و تهمت به مسولین نظام به انقلاب اسلامی خدشه وارد شد ..اما در ماههای اخیر منجر به تقلیل حامیان میلیونی موسوی در انتخابات به کمتر از سه هزار نفر "ضد انقلاب" و پا پس کشیدن مسلمانان و متدینین از حمایت وی بوده است. یعنی آنهایی که بخاطر سابقه به موسوی رای داده بودند و مردمی که انقلابشان را دوست دارند از حمایت موسوی پا پس کشیدند.......مسیری که موسوی در آن گام نهاده است ...شباهت عجیبی به آنچه بنی صدر و حامیان مجاهدینی او در سالهای اولیه انقلاب طی کردند، دارد.

نفاق موسوی در اینجا کاملا مشخص میشود..چون با شعار پیروی از امام خمینی در انتخابات شرکت کرد اما الان  بخاطر حب جاه و مقام ظاهرا فراموش کرده است چه گفته است ...

پسر شجاع بازدید : 218 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)

 

آقای موسوی : عکس امام مهمتر است یا آرمانهای امام ؟

 میر حسین موسوی در بیانیه ای گفت: «اطلاعات دقیقی درباره اینکه اصولاً چنین کاری صورت گرفته باشد ندارم کما اینکه درباره عاملان این اقدام ساختارشکنانه نیز اطلاعات روشنی نداریم ولی به‌هرحال اگر چنین کاری صورت گرفته باشد این یک اقدام مشکوک است و پخش آن صحنه ضدانقلابی از سیمای جمهوری اسلامی نیز اقدام نادرستی بود. از رسانه‌های بیگانه که همواره درحال دشمنی با نظام جمهوری اسلامی هستند انتظاری جز این نیست که با سواستفاده از این قبیل حوادث مرتکب چنین اقدامی بشوند اما چنین اقدامی توسط رسانه ملی که موجودیت خود را به برکت انقلاب عظیمی که به رهبری حضرت امام خمینی پیروز شد مرهون است به‌هیچوجه قابل قبول نیست».!!!!!

 عجبا !! میر حسین موسوی در حالی این سخنان فریبکارانه را بر زبان می آورد که بعد از انتخابات ریاست جمهوری با کمک همین رسانه های دروغ ساز بر علیه آرمانهای امام خمینی ره موضع گیری کرده و  نظام مقدس جمهوری اسلامی را خدشه دار کرد ....

امام خمینی فرمودند : پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد ..و این در حالی است که با وجود رهنمودهای رهبری برای تمکین آرای مردم..موسوی همچنان مخالفت خود را با بیانات رهبری اعلام داشته و آرای ملت را اهانت کرده و  با صدور بیانیه های پی در پی مردم را تحریک به آشوب در خیابانها میکند.و طرفدارانش با وقاحت هوز بطور آشکارا به مقام عظمی ولایت و رهبری عزیز توهین میکنند..

در همین راستا رسانه های غربی کاملا هماهنگ با این کاندیدای شکست خورده عمل کرده و هنوز هم از تقلب و کشتار و دیکتاتوری و....حرف میزنند.....حفظ نظام اسلامی یکی از مهمترین آرمانهای امام راحل بود..و همچنین روز قدس و شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل و انگلیس و حمایت از مردم مظلوم لبنان و فلسطین و ...از دیگر آرمانهای امام راحل بودند.....

اما همه مردم شاهد بودند که در روز قدس طرفداران سبز موسوی با حذف این شعارها و تغییر آن به نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و تغییر جمهوری اسلامی به جمهوری ایرانی  کاملا و بصورت آشکارا آرمانهای امام را زیر پا گذاشتند..و از یکطرف رسانه های غربی و دروغ ساز هم با حمایت همه جانبه و از طزرف دیگر  آمریکا هم با تصویب بودجه ۵۰ میلیون دلاری حمایت خود را از آقای موسوی اعلام کردند ..

میر حسین موسوی که خود را یار امام میداند رهبری جناحی (اصلاح طلبان اصلاح نشده ) را بعهده گرفته که در زمان خاتمی بدترین توهینها را به انقلاب و امام میکردند ..بعنوان مثال :

 مدعيان اصلاحات در دوران خاتمی آشكارا و با صراحتي آميخته به وقاحت نوشتند و گفتند؛ «اصلي ترين مانع اصلاحات آن است كه در ايران هنوز خدا نمرده است»! «افكار امام(ره) بايد به موزه تاريخ سپرده شود»! «عامل دو دهه عقب ماندگي ايران، افكار امام(ره) است»! «فرهنگ بسيجي خشونت آفرين است»! «دوران پيروي از افكارامام(ره) سپري شده است»! «امامان 12گانه نيز قابل انتقاد هستند»! «عليه خدا هم مي توان دست به راهپيمايي و تظاهرات زد»!

اینهمه درگیری و توهین به مقدسات نظام اسلامی از سوی سبزهای اموی از آن روزها آغاز شد و در ماههاي اخير به اوج خود رسيد تا آنجا كه طرفداران موسوی در روز قدس به نفع اسرائيل شعار دادند، در روز 13 آبان از جنايات آمريكا تقدير كردند و سرانجام در روز 16آذر، تصوير مبارك امام راحل(ره)، را پاره كردند!!شعار به نفع اسرائيل كه حضرت امام(ره) آن را جرثومه فساد مي دانستند، آنهم در روز قدس كه ابتكار امام راحل(ره) براي مقابله با اسرائيل است، شعار به نفع آمريكا، آنهم در روز مقابله با استكبار جهاني و سالروز فتح لانه جاسوسي آمريكا كه خميني كبير و عزيز، آن را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول معرفي كرده بودند و سرانجام پاره كردن تصوير حضرت امام(ره) در روز 16 آذر، و آتش زدن مسجد لولاگر و  ........

آقای موسوی : آیا این مسائل را ندیدی ؟ آيا «جمهوري اسلامي ايران نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد» يادگار حضرت امام(ره) نيست؟ چرا وقتي هواداران- البته اندك و كم شمار- جنابعالی شعار «جمهوري ايراني» سر دادند، سکوت کردی ؟ آيا روز قدس ابتكار امام راحل(ره) نيست و مقابله با اسرائيل، توصيه اكيد آن بزرگوار نبوده است؟ آيا مبارزه با آمريكا سفارش حضرت امام(ره) نبوده است؟ آيا منتظري را امام راحل(ره) عزل نكرده بودند؟ آيا نهضت آزادي را حضرت امام، يك گروه آمريكايي و غيرقانوني معرفي نفرموده بودند؟ آيا...آيا...و صدها آیای دیگر ..اما سکوت کردی و حرفی نزدی بلکه بیشتر تحریک میکردی و البته خوشحال......
 پس چرا در اون زمانها آرمانهای امام یادت نبود ؟ اما حالا از آتش ردن عکس امام مثلا ناراحت شدی و رسانه های غربی را که از دوستان و حامیان اصلی شما هستند را دشمن می نامی ؟ یا للعجب از این همه نفاق !!!!

 قرآن میفرماید : يكي از ويژگي هاي منافقين، آن است كه از يكسو با مؤمنان ادعاي همراهي دارند و از سوي ديگر با شياطين و دشمنان خدا نرد دوستي مي بازند «هنگامي كه با اهل ايمان روبرو شوند مي گويند ايمان آورده ايم و چون با شيطان هاي خود خلوت كنند مي گويند ما با شما هستيم و- ادعاي دوستي با مؤمنان- براي استهزاي آنان است»- بقره آيه 14-

و آنجا كه مي فرمايد «منافقان از آن در هراسند كه خدا سوره اي نازل كند و آنچه در دل پنهان كرده اند را آشكار فرمايد»- آيه 64 سوره توبه

خداوند مکر و حیله مکاران را به خودشان باز می گرداند..منتظر عواقب کارتان باشید ..منتظر سیلی مردم باشید...

پسر شجاع بازدید : 217 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)

 

 

اهانت به امام خمینی ره تیر خلاص به منافقین سبز

 

                                      

اهانت به تصویر امام راحل که جان مستضعفان و آزادگان جهان است و سلسله جنبان حق و حقیقت، بار دیگر عمق کینه و غضب آمریکا و اذنابش را از انقلاب اسلامی، این نهضت با شکوه پابرهنگان و مظلومان به نمایش گذاشت.

این اقدام سراسر خباثت آن هم در روزهائی که آمریکای جنایتکار در گرداب ظلم و ستم خود دست و پا می زند و عاجزانه دست نیاز برای بقای خود دراز می کند و شتابزده به رئیس جمهور عروسکی خود جایزه صلح می دهد جای تامل دارد. این حرمت شکنی آشکار در ایران اسلامی و نسبت به زعیم و رهبر مسلمانان و آزادگان جهان، پیامی جز ناامید کردن نهضت های ضد ظلم و استکبار در سراسر جهان ندارد. باید به هوش بود که الا و ان الشیطان قد جمع حزبه، شیطان اعوان و انصار خود را به میدان مقابله با حق آورده است.

انتخابات این دوره رویاروئی اسلام ضعیف و کوتاه آمده و شرمنده و عذر خواه در برابر مستکبران و در یک کلمه اسلام آمریکائی بود در برابر اسلام قوی و کارآمد و مصمم و محاکمه کننده مستکبران و زورگویان و در یک کلمه اسلام ناب محمدی(ص)....

احمق ها آمده بودند که به خیال خودشان کار را یکسره کنند غافل از عاقبت اسلافشان که امروز در زباله دان های آمریکا و اروپا برای تکه ای نان دم می جنبانند و می دانم که عاقبت اینان هم جز این نیست و نخواهد بود که این سنت خداست. این عاقبت دنیا طلبی و جاه طلبی است.

بیچاره کروبی، هنوز از خواب بیدار نشده است. هنوز هم باورش نشده آنهائی که دورش را گرفته اند و قربان صدقه سوابقش می روند آمده اند در روز روشن و در برابر دیدگان مبهوت ملت، عکس محبوب او را به آتش کشیده اند . بدبخت دلش خوش است که رهبر جنبش است.

 آقای کروبی :

نکند نسبتی که با امام(ره) برای خود قائلی دروغ باشد مثل بقیه ادعاهایت؟

 نکند توی شیخ ساده لوح را بی آبرو کرده باشند؟ نکن مسخره کرده باشند آن سوابقی را که برای خود قائلی؟ نکند رئیس ستادت به تو رای نداده باشد؟ نکند با دشمن امام و کسی که خون به دل امام عزیز کرد و تا امروز هم دست از کینه ورزی با انقلاب و امام(ره) برنداشته است هم قسم و هم پیمان شده باشی؟ نکند ماموریت ناتمام آن جرثومه جهل را تو داری تکمیل می کنی؟

نکند هم پیاله منتظری شده باشی؟ نکند هم عاقبت منتظری ملعون شده باشی؟ نکند شده ای دست آموز جماعتی که کینه امام را به دل دارند؟ نکند فکر کرده ای ملت با تو و امثال تو عقد اخوت بسته است؟ نکند فکر کرده ای انقلاب اسلامی معطل تو و آن بانکداران و قلم به مزدهایی می ماند که دور و بر تو را گرفته اند و در مغزت حدیث "شیخ قهرمان" می خوانند؟

نکند سر در برف فرو کرده باشی و لگد به درخت تنومند انقلاب بزنی؟ اگر آن چند روزه جانبازی برای انقلاب و خدمت به امام نبود که تا به حال ملت صد بار از روی جنازه سیاسی تو رد شده بود.اگر توصیه امام(ره) به تحمل جهالت انقلابیون نبود که تو امروز باید سر از لندن در می آوردی.اگر تحمل و تدبیر رهبری عزیز نبود که تو امروز باید چادر به سر می کردی.

و امروز شده ای بازیچه دست مزدوران آمریکا و در بغل صهیونیسم خوش رقصی می کنی.

 بله این تو بودی که کمتر از یک درصد رای آوردی!  مایه شرم من شدی که 8 سال رئیس مجلس و نهاد قانونگذاری کشورم بودی.

 از اینکه این بار دست آن خبیث هائی که تو برایشان سنگ به سینه می زدی و می زنی رو شده است شوکه شده ای؟ یا این را باید نشانه ای برای بیداری از خواب غفلتی دانست که سالها در سایه سودای ریاست جمهوری در آن به سر برده ای؟ نمی دانی که تو و امثال تو به اعتبار امام است که نفس می کشید؟

آقای کروبی این حرفها را با شما گفتم که هنوز لااقل ادعای بودن با امام(ره) را دارید و از گذشته خود پشیمان نیستید. سرکرده فرقه تان که کارش از این کارها گذشته است.

 موسوی امروز در صف اول مقابله با اسلام انقلابی و امام قرار گرفته و نوکر بی جیره و مواجب صهیونیسم است و اگر قائل به غفلت او باشیم _ که من نیستم_ در خوابی فرو رفته است که تنها مرگ بیدارش خواهد کرد هر چند باید به کرم خداوند متعال امیدوار بود و ما امیدواریم.

آقای موسوی :

تو چه کرده بودی که همصدا و همدست با آمریکا و جهانخواران قصد جان انقلاب را کردی؟ تو چه کرده بودی که می خواستی آبروی انقلاب اسلامی، این دردانه امام و ملت را ببری و ملت های مظلوم و تحت ستم را ناامید کنی؟

نام تو برای همیشه در تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی خواهد ماند نه برای اینکه نخست وزیر روح الله بودی، برای اینکه مایه عبرت همه انقلابیون باشی. برای اینک تا ابد بدانیم که ذره ای حقد و کینه نسبت به ولایت حتی اگر در اعماق وجود آدمی باشد چگونه انسان را رسوا می کند و همه چیز را می سوزاند و خاکستر می کند. برای اینکه بدانیم جاه طلبی و دیکتاتوری چه بلایی به سر انسان می آورد. برای اینکه درس بگیریم از عاقبت سیاه تو و از خدمتگذاری تمام عیارت برای استعمار و دشمنان امام(ره).

تو که سرمایه رژیم اسرائیلی باید خودت را حفظ کنی. تو که آمریکا و فرانسه و انگلیس خبیث  به تو دل بسته اند و مایه امید جهانخواران شده ای باید بمانی. بمانی و روزگار عزت انقلاب اسلامی و مردم شریف ایران را با ولایت نائب بر حق امام(ره) ببینی. بمانی و رسوائی همه دوستان و همپالکی هایت را ببینی. بمانی و ببینی که انقلاب اسلامی ایران به تو و امثال تو سر سوزنی نیاز ندارد و مردم شریف ایران نوکران اجانب را به پشیزی نمی خرند. بمانی و ببینی که در زباله دان تاریخ در کنار رجوی و هویدا و بوش و اوباما و شارون باید روزگار سپری کنی.

 نام امام خمینی(ره) پاینده باد رهبر ما خامنه ای زنده باد.

 

پسر شجاع بازدید : 343 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)

انّ المنافقين هم الفاسقون

تغییر شعار منافقین سبز

بهرحال منافق را از آن جهت منافق گويند كه از ايمان خارج شده است منافق خط زندگى مشخصى ندارد و در ميان هر گروهى به رنگ آن گروه در مى‏آيد منافق از كافر خطرناكتر و عذاب او در آخرت از كافر سخت‏تر است، زيرا كه به حكم دزد خانگى است و پلى است كه كفار بوسيله آن به خرابكارى در اسلام راه مى‏يابند.

بعنوان مثال :

مراسم گراميداشت شهداي 16 آذر در  دانشکده فني دانشگاه تهران برگزار شد که حاميان موسوي شعارهايي بر ضد رسانه ها سر دادند.

جايگزين شدن شعار "نه شرقي نه غربي جمهوري اسلامي" به جاي "استقلال آزادي جمهوري ايراني" و همچنين "هم غزه هم لبنان جانم فداي ايران" به جاي "نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران" باعث تعجب حضار شده بود.!!!!

 اصولاً طبيعت هر انقلابى چنين است كه بعد از پيروزى چشمگير با صفوف منافقان روبرو خواهد شد..... خطر منافقان براى هر جامعه از خطر هر دشمنى بيشتر است چرا كه از يكسو شناخت آنها غالباً آسان نيست و از سوى ديگر دشمنان داخلى هستند و گاه چنان در تار و پود جامعه نفوذ مى‏كنند كه جدا ساختن آنها كار بسيار مشكلى است و از سوى سوم روابط مختلف آنها با ساير اعضاء جامعه كار مبارزه را با آنها دشوار مى‏سازد.

منافقین سبز نیز از انقلاب و قران و امام حسین ع حرف میزنند .....

 از مشخصه‏هاى بارز منافقان آن است كه هر روز به رنگى در مى‏آيند، ميان هر جمعيتى كه قرار بگيرند با آنها همصدا مى‏شوند، امروز فرياد «زنده باد» و فردا شعار «مرگ بر» سر مى‏دهند. قرآن اين صفت منافقان را در آيه 14 سوره بقره اينچنين بيان مى‏كند: «هنگامى كه افراد با ايمان را ملاقات كنند گويند ايمان آورديم. امّا هنگامى كه با دوستان شيطان صفت خود به خلوتگاهى مى‏روند مى‏گويند ما با شمائيم، و اذا لقوا الذين آمنوا قالوا آمنّا و اذا خلوا الى شياطينهم قالوا انّا معكم» و مى‏گويند «و اگر مى‏بينيد ما در برابر مؤمنان اظهار ايمان مى‏كنيم ما آنها را مسخره مى‏كنيم، انّما نحن مستهزئون».

 مصداق :همین تغییر شعارشون بعد از آتش زدن عکس امام بهترین نشانه نفاق این سبزهای اموی هست.

آيه 74 سوره توبه نيز پرده از روى اين عمل زشت منافقان برمى‏دارد، گويا سوگند دروغ يكى از ترفندهاى منافقان است. اين گروه هنگامى كه مى‏بينند اسرارشان فاش شده واقعيات را انكار مى‏كنند و حتى براى اثبات گفتار خود به قسمهاى دروغين متوسل مى‏شوند. «منافقان سوگند ياد مى‏كنند كه چنان مطلبى درباره پيامبر نگفته‏اند. اينها بطور مسلّم سخنان كفرآميزى گفته‏اند، پس از قبول و اظهار اسلام راه كفر در پيش گرفته‏اند، يحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا كلمة الكفر و كفروا بعد اسلامهم»،

مصداق :بعد از ریزشها ی زیاد و کم شدن تعداد منافقین سبز با آتش زدن عکس امام خواستند از دشمنان امام یارگیری کنند ..اما غافل از اینکه با این کار زشتشان خداوند آنان را رسوا و خوار و ذلیل کرد..زمانی که عکس امام راحل را آتش زدند آمدند به دروغ ادعا کردند که ما نبودیم و اصلا دروغه ......!!!

يكى ديگر از ادعاهاى منافقان، اصلاح‏طلبى است. آنها خود را اصلاح طلب معرفى مى‏كنند در حالى كه مفسد واقعى هستند «و هنگامى كه به آنها گفته شود در روى زمين فساد نكنيد مى‏گويند ما فقط اصلاح كنندگانيم، و اذا قيل لهم لا تفسدوا فى الارض قالو انّما نحن مصلحون»  منافقان هدف خود را اصلاحات بيان مى‏كنند در حالى كه اصلاحات آنها جز فساد و فحشا نيست.

مصداق : اصلاح طلبان در دوران خاتمی نیز شعارشان تغییر و خدمت و اصلاح جامعه بود ...اما تمام مقدسات را توهین کرده و بنیاد سوروس و توهین به امام و .....

در طول تاريخ نيز هرگاه خيانتى توسط منافقان صورت گرفته است براى عوامفريبى و پيشبرد آن، به نفع مردم معرفى كرده‏اند. قرآن در پاسخ به اين ادعا مى‏فرمايد: «بدانيد اين‏ها همان مفسدانند و برنامه‏اى جز فساد ندارند ولى خودشان نمى‏فهمند، الا انّهم هم المفسدون ولكن لا يشعرون» و اين گونه، قرآن پرده از ظاهر اصلاح‏طلبى آنها بر مى‏دارد. منافقان آنقدر در راه نفاق اصرار و پا فشارى كرده‏اند و آنچنان با برنامه‏هاى زشت خود، خو گرفته‏اند كه تدريجاً گمان مى‏كنند اين برنامه‏ها، مفيد، سازنده و اصلاح طلبانه است در حالى كه جز فساد چيز ديگرى نيست.

مصداق : موسوی با القای تقلب و اغتشاشات و صدور بیانیه های مختلف کارش را اینطور حیله گرانه توجیه میکند که برای آزادی ایران است..

منافقان از هر فرصتى براى مسخره كردن مؤمنان استفاده مى‏كردند و اين صفت چنان با آنان عجين شده است كه گويى نمى‏توان آنرا از منافقان جدا كرد منافقان كه عموماً افرادى لجوج، بهانه جو، ايرادگير و كارشكن هستند هر كار مثبتى را با وصله‏هاى نامناسبى تحقير كرده و بد جلوه مى‏دهند.

مصداق : در ۴ سال ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد و تبلیغات ریاست جمهوری ۸۸ با درست کردن سی دی ۹۰ و شعار های زشت و غیر اخلاقی رئیس جمهور را تمسخر و توهین میکردند...

خصلت ديگر منافقان اين است كه «دستهايشان را مى‏بندند، و يقبضون ايديهم». نه در راه خدا انفاق مى‏كنند، نه به كمك محرومان مى‏شتابند و نه به خويشاوند و آشنا از كمك مالى آن‏ها بهره‏اى مى‏رسد و در يك كلمه مى‏توان گفت «آنها خدا را فراموش كرده‏اند و البته خداوند هم آنها را از بركات و توفيقات و مواهب خود فراموش كرده است، نسوا اللّه فنسيهم» كه البته آثار اين دو فراموشى در تمام زندگى آنها آشكار است. خداوند در ادامه منافقان را در زمره فاسقان بر مى‏شمرد و مى‏فرمايد: «منافقان فاسقند و از دايره اطاعت فرمان خدا بيرون‏اند، انّ المنافقين هم الفاسقون»

 مصداق : شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و اعتراض به کمکهای انسان دوستانه ایران به مردم مظلوم غزه  مصداق بارز این نشانه است...آنها از اینکه جمهوری اسلامی مردم جنگ زده فلسطین را کمک انسان دوستانه میکرد ناراحت بودند..

در آيه 54 سوره توبه منافقين اين گونه معرفى شده‏اند آنها نماز را به جاى نمى‏آورند مگر از روى كسالت و با ناراحتى و سنگينى و لا يأتون الصّلوة الاّ و هم كسالى»، و همچنين انفاق نمى‏كنند مگر از روى كراهت و اجبار، «و لا ينفقون الاّ و هم كارهون» منافقان نه به وظيفه خود در برابر خالق به درستى عمل مى‏كنند و نه وظيفه خود در برابر مخلوق را ادا مى‏كنند.

مصداق :نماز خواندن با کفش در نماز جمعه و نماز نخواندن در خانه ها نیز از ویژگیهای این  سبزهای امویست .

 در آيه 14 سوره مجادله اين گونه از منافقين ياد مى‏شود: «سوگند دروغ ياد مى‏كنند كه از شما هستند در حالى كه خودشان مى‏دانند دروغ مى‏گويند، يحلفون على الكذب و هم يعلمون». در حقيقت سرمايه اصلى منافقان دروغ است تا بتوانند تناقضاتى كه در زندگيشان وجود دارد را با آن توجيه كنند. اين راه و رسم منافقان است كه پيوسته براى پوشاندن چهره زشت خود به سوگندهاى دروغ پناه ببرند و حال اين كه عملشان بهترين معرّف آنها است.

مصداق : همانطور که تمام مردم شاهد بودند ..موسوی خودش را یار امام معرفی کرد و اما تمام دشمنان نظام مقدس از حامیانش شدند و تا جاییکه تمام آرمانهای امام راحل را زیر پا گذاشته و حتی شعارهای امام را نیز حذف کردند ...در روز قدس و ..

از صفات هميشگى منافقان اين است كه «آنها به زبان چيزى مى‏گويند كه در دل ندارند، يقولون بأفواههم ما ليس فى قلوبهم» به اين ترتيب منافقان هيچ ارزشى براى سخن خود قائل نيستند و از طرف ديگر هيچ اعتمادى به حرفهاى آنها نيست.

از نشانه‏هاى ديگر منافقان اين است كه «آنها كافران را بجاى مؤمنان دوست خود انتخاب مى‏كنند، الّذين يتّخذون الكافرين اولياء من دون المؤمنين»

مصداق : همانطور که دست بدامان آمریکا شده و یکی از سخنگوی  موسوی محسن مخملباف از آمریکا بخاطر ۱۳ آبان عذرخواهی کرده است و اوباما نیز علنا اعلام حمایت و وفاداری از منافقین سبز کرد ..

« منافقان كسانى هستند كه هميشه مى‏خواهند از هر پيشامدى به نفع خود بهره‏بردارى كنند .....آنها براى رسيدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نيرنگ وارد مى‏شوند و حتى مى‏خواهند به خداوند نيز خدعه بزنند در حالى كه در همان لحظات كه درصدد چنين كارى هستند خود در يك نوع خدعه واقع شده‏اند، زيرا براى بدست آوردن سرمايه‏هاى ناچيزى سرمايه بزرگ وجود خود را از دست مى‏دهند.

اعلام کشته شدن زندگان و رفتن بر روی قبرهای خالی و مجلس ختم دختری که زنده بود و . 

به امید نابودی منافقین سبز تمام دشمنان جمهوری اسلامی ایران

پسر شجاع بازدید : 166 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)

 امام خمینی ره :

 

نشسته ايد تا كمونيست ها دانشگاه ها را قبضه كنند؟!


آقا شما نشسته ايد كه چهار تا كمونيست بيايند در دانشگاه و قبضه كنند دانشگاه را!؟ شما مگر كمتر از آنها هستيد؟

عدد شما بيشتر از آنهاست؛ حجت شما بالاتر از آنهاست. شما اين مسائل را كه بگوييد، خيانت اينها را مى‏توانيد واضح بكنيد در آن مكان، در دانشگاه. خيانتشان را مى‏توانيد واضح بكنيد كه خودشان بگذارند بروند. بايستيد، صحبت كنيد. بگوييد آقا، خوب بياييد يكى يكى بگوييد ببينم شما چكاره هستيد آمده ايد توى دانشگاه داريد اخلال مى‏كنيد؟

 مى‏خواهيد چه بكنيد؟ مى‏خواهيد درس بگوييد برايمان؟ شما كار خودتان را اول حساب بكنيد كه چكاره هستيد توى اين مملكت. شما از اهل اين مملكت هستيد، يا عمال غير هستيد خودتان را به ما مى چسبانيد؟ بايستيد آقا بگوييد. البته بايد اشخاصى هم كه گوينده هستند بيايند در دانشگاه‏...در هر صورت عمده، فعاليت خود شماهاست....اينها تودهنى مى‏خواهند آقا! عدد شما زيادتر است؛ حجت شما بالاتر است؛ خيانت آنها واضح است.

 گفتن مى‏خواهد. اجتماع بكنيد، بگوييد مطالب را. يك رئيس، يك معلم را كه مى‏بينيد كمونيستى است بيرونش كنيد از دانشگاه. من نمى‏گويم حالا جنگ بكنيد با آنها، جنگ نمى‏خواهيم حالا بشود، اگر يكوقتى منتهى به اين شد، به يك روز اينها را بيرونشان مى‏كنيم! اما حالا نمى‏خواهيم يك جنگى بشود؛ مى‏خواهيم حالا با ملايمت بشود؛ اما خوب، با صحبت. آنها صحبت مى‏كنند؛ شما هم صحبت بكنيد.

شما ننشينيد يكى ديگر برايتان صحبت بكند؛ يك روحانى بيايد صحبت كند؛ خودتان برويد، هر كدامتان مى‏توانيد، در مقابل آنها بايستيد صحبت كنيد. آن مى‏گويد؛ شما هم بگوييد. آن وقت يكى يكى انگشت بگذاريد روى كارهايشان كه تو اين كارى كه مى‏كنى براى چيست؟ تو، تو تابع كى هستى كه اين كارها را مى‏كنى؟ تو ايرانى هستى و اين كار را مى كنى، يا امريكايى هستى يا شوروى؟ يا براى آنها كار مى‏كنى، يا براى ايران. اگر براى آنها كار مى‏كنى، جاى شما اينجا نيست، برو آنجاها كار بكن.


23 خرداد 1358

پسر شجاع بازدید : 326 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)

شعار جدید سبزها برای راهپیمایی ۲۲بهمن

                    جاوید شاه !!!

 

زمانی که فرقه منافقین سبز به رهبری میر حسین موسوی تشکیل شد شعار راه امام را سر میدادند

اما کم کم با گذر زمان شعاره و آرمانهای این فرقه رنگ و بوی دیگری گرفت و تعییر مسیرش بوضوح محسوس گردید..گفتند اغتشاش کار ما نبوده و ..ما هم گفتیم انشالله که کارتان نبوده و اما ...

نمیدونستیم تغییر شعارهایشان را چجوری سرپوش بذاریم...شعارهایی که تماما از آرمانهای امام راحل بوده است ..

در روز قدس و روزی که امام فرمود اسرائیل باید محو شود شعار :

نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سر دادند ....و مرگ بر اسرائیل را حذف کردند البته به حمایت از کودک کشان اسرائیلی ..

در روز ۱۳ آبان و روز مبارزه با استکبار جهانی یعنی آمریکای جهانخوار شعار :

استقلال آزادی جمهوری ایرانی سر دادند.. و مرگ بر آمریکا را نیز به نشانه ارادت خالصانه به استکبار حذف کردند... و در همین گیر و دار سخنگوی این فرقه جناب مخملباف هم سریعا به نمایندگی این فرقه مراتب عذر خواهیشان را بخاطر تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به عرض اوباما رسانید ...!!!

در روز ۱۶ آذر هم شعار مرگ بر انگلیس را حذف کردند  و شعار مرگ بر چین !! را جایگزین نمودند

حالا نوبتی هم باشه نوبت به روز پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷ است ..و فرقه ضاله سبزها برای مقابله با رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی همه با هم این شعار را خواهند داد ..

شعار جمعیت میلیونی !!! سبزها در روز ۲۲ بهمن این است :

جاوید شاه !!!

دوستان سبز خوب این شعار را حفظ کنید و اطلاع رسانی کنید

رسانه شما هستید

 

پسر شجاع بازدید : 214 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)

 حسینعلی منتظری یا شریح قاضی

حسینعلی منتظری در گذشت

 خداوندا ما را عاقبت به خیر بگردان ..

حسینعلی منتظری که قبل انقلاب زحماتی کشیده و  از 42 چندين نوبت بازداشت و در نهايت در سال 54 به ده سال زندان محکوم شد اما در هشتم آبان 57 به همراه آيت الله طالقاني آزاد شد.

وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 64 از سوي مجلس خبرگان رهبري به عنوان قائم مقام رهبري انتخاب شد.

اما کم کم از امام و آرمانهای امام راحل فاصله گرفت و با باند خائن و تروریست و جاسوسی مهدی هاشمی معدوم ارتباط بر قرار کرده تا جاییکه در مقابل امام خمینی ره قرار گرفت و با بیگانگان همکاری

و به آنها اطلاعات میداد ..هر چقدر امام راحل و دوستان دیگر نصیحت کردند قبول نکرد و به خیانتهایش ادامه میداد ..تا جاییکه وزارت اطلاعات و سپاه را علنا توهین کرده و خطاب به امام با الفاظ زشت از آنها یاد کرد..

بنده شخصا از مرگش ناراحت نشدم چون ایشان یکی از سران فتنه گر فرقه ضاله منافقین سبز بودند با مرگش شر یک فتنه گر از انقلاب اسلامی کم شد و انشالله آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و صانعی هم یا هدایت شوند و یا زودتر نیست و نابود گردند.... اما با خودم میگویم که چه میشود انسانی که در فقه اینهمه اطلاعات دارد و برای انقلاب زندانی میشود اما بعد از مدتی در مقابل امام و انقلاب قرار میگیرد ..و این نیست ..جز اینکه انسان تابع هوی و هوسهای نفسانی شدن و مصداق آیه صم بکم عمی فهم لا یرجعون میگردد ..و الان هم باید در آن دنیا جواب خیانتهایش را پس بدهد ...

حالا صانعی و موسوی و کروبی هم اگر عاقل باشند عبرت میگیرند و دست از نفاق و فتنه بر میدارند ..اما من بعید میبینم..

در تاریخ اسلام هم نمونه زیاد داریم ..کسانی که در رکاب علی ع میجنگیدند در روز عاشورا در مقابل حسین ع قرار گرفتند..مانند شمر و ابن سعد و ......... یا شریح قاضی که در زمان امیر مومنان قضاوت میکرد اما حکم قتل حسین ع را صادر میکند ..و من بی اختیار یاد شریح قاضی افتادم..همین چند روز پیش قاتلین پسرش بهش جایزه عطا کردند...خدایا خودت کمک کن عاقبت بخیر بشویم و از راه ولایت و امامت و رهبری و انقلاب منحرف نشویم ...

در اینجا متن نامه امام خمینی ره را میگذارم تا ببینید این شیخ مطرود چقدر دل امام را خون کرده بود

                                                بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقاي منتظري

با دلي پر خون و قلبي شكسته چند كلمه‌اي برايتان مي‌نويسم تا مردم روزي در جريان امر قرار گيرند. شما در نامه اخيرتان نوشته‌ايد كه نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم مي‌دانم؛ خدا را در نظر مي‌گيرم و مسائلي را گوشزد مي‌كنم. از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرال‌ها و از كانال آنها به منافقين مي‌سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست داده‌ايد. شما در اكثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگيري‌هايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرال‌ها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند.

 به قدري مطالبي كه مي‌گفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايده‌اي براي جواب به آنها نمي‌ديدم. مثلا در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودي كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و مي‌بينيد كه چه خدمت ارزنده‌اي به استكبار كرده‌ايد. در مساله مهدي هاشمي قاتل، شما او را از همه متدينين متدين‌تر مي‌دانستيد و با اينكه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پيغام مي‌داديد كه او را نكشيد. از قضاياي مثل قضيه مهدي هاشمي كه بسيار است و من حال بازگو كردن تمامي آنها را ندارم. شما از اين پس وكيل من نمي‌باشيد و به طلابي كه پول براي شما مي‌آورند بگوييد به قم منزل آقاي پسنديده و يا در تهران به جماران مراجعه كنند. بحمد الله از اين پس شما مساله مالي هم نداريد. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود مي‌دانيد -كه مسلماً منافقين صلاح نمي‌دانند و شما مشغول به نوشتن چيزهايي مي‌شويد كه آخرتتان را خراب‌تر مي‌كند-، با دلي شكسته و سينه‌اي گداخته از آتش بي‌مهري‌ها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بوديد چند نصيحت مي‌كنم ديگر خود دانيد:

 

1 - سعي كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقين و گروه مهدي هاشمي و ليبرال‌ها نريزد.

2 - از آنجا كه ساده‌لوح هستيد و سريعاً تحريك مي‌شويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد.

3 - ديگر نه براي من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند.

4 - نامه‌ها و سخنراني‌هاي منافقين كه به وسيله شما از رسانه‌هاي گروهي به مردم مي‌رسيد؛ ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحي له الفدا- و خون‌هاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند.

و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولي در آن وقت شما را ساده‌لوح مي‌دانستم كه مدير و مدبر نبوديد ولي شخصي بوديد تحصيل‌كرده كه مفيد براي حوزه‌هاي علميه بوديد و اگر اين گونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلما تكليف ديگري دارم و مي‌دانيد كه از تكليف خود سرپيچي نمي‌كنم. و الله قسم، من با نخست‌وزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را هم آدم خوبي مي‌دانستم. و الله قسم، من راي به رياست جمهوري بني‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم.

سخني از سر درد و رنج و با دلي شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزيزمان دارم: من با خداي خود عهد كردم كه از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم هرگز چشم‌پوشي نكنم. من با خداي خود پيمان بسته‌ام كه رضاي او را بر رضاي مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كنند دست از حق و حقيقت برنمي‌دارم.

من كار به تاريخ و آنچه اتفاق مي‌افتد ندارم؛ من تنها بايد به وظيفه شرعي خود عمل كنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بسته‌ام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آنها در ميان گذارم. تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تاثير دروغ‌هاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش مي‌كنند نگردند. از خدا مي‌خواهم كه به پدر پير مردم عزيز ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و او را بخشيده و از اين دنيا ببرد تا طعم تلخ خيانت دوستان را بيش از اين نچشد. ما همه راضي هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزي نداريم، هر چه هست اوست. و السلام.

يكشنبه 6 / 1 / 68

 روح‌الله الموسوي الخميني

(صحیفه نور/ جلد 21 - صفحه 330)

پسر شجاع بازدید : 201 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)
وجه تشابه منافقین سبز با قاسطین

 

تبلیغات منافقین سبز بر علیه نظام مانند قاسطین ّ(معاویه ) می باشد.

وقتی تبلیغات منافقین سبز را بر علیه نظام و ولایت فقیه و رهبری میبینم یاد نیرنگهای معاویه و یارانش می افتم ..

سستی در اندیشه و عمل

یکی از اسباب مظلومیت رهبری و یکی از ابزاری که دنیاپرستان و فتنه جویان از آن بهره می‏جویند ایجاد و تقویت سستی در اندیشه و عمل سپاهیان حق است. چنانچه یکی از مسائلی که مولا علی (ع) از آن می‏نالد و سپاهیان خود را مذمت می‏کند همین موضوع است. درد جانکاه علی (ع) چنان است که خطاب به آنها فریاد می‏کند: « ما ابالكم ما تنتظرون بنصركم ربكم؟ أما دين يجمعكم و لا حميهًْ تحمشكم؟»

ای بی‏ریشه‏ها! چرا در یاری پروردگارتان درنگ می‏کنید؟ آیا دینی نیست که شما را با یکدیگر متحد سازد؟ آیا غیرت و حمیتی نیست که شما را به خشم آورد؟

در خطاب دیگری مولا (ع) دنیاپرستی و تظاهر آنها به دین را به ایشان یادآور می‏شود و می‏گوید:

در ترک آخرت و دوستی دنیا یک دل شده‏اید. دین شما اقرار است به زبان و نه به دل. در بی التفاتی و آسودگی نسبت به اوامر خدا همانند کارگری هستید که کار خود به پایان رسانده و خشنودی سرور خویش حاصل کرده است.

هنگامی که سفیان بن عوف به دستور معاویه بر شهر انبار (در شرق فرات) تاخت و بسیاری را کشت و زنان مسلمان و اهل ذمه را مورد تهاجم و تجاوز قرار داد، علی (ع) از این واقعه بسیار غمگین و آشفته شد و فرمود اگر مسلمانی از این اندوه بمیرد سزاوار است. آنگاه با ناراحتی خطاب به نامردان سپاه خود فریاد زد: وقتی می‏نگرم که شما را آماج تاخت و تاز خود قرار می‏دهند و از جای نمی‏جنبید، بر شما می‏تازند و شما به پيکار دست نمی‏زنید می‏گویم که قباحت و ذلت نصیبتان باد.

طرفداران پارچه سبز‌ها مطرب‌ها، رقاصه‌ها و آدم‌هاي بي ارزشي هستند که جلوي دوربين تلويزيون بر عليه نظام و انقلاب شعار مي‌دهند و صحبت مي‌کنند اينها حاميان سبز بني‌اميه هستند. 
مي‌خواهند با تکبير انقلاب اسلامي را از بين ببرند. متعاقب تکبيرهاي شبانه شعار جمهوري ايراني سر دادند. نظامي که برخاسته از الله‌اکبرهاست که با تکبير از بين نمي‌رود

تفرقه در صفوف مردم و نافرمانی:

یکی از عوامل مهم تداوم نیافتن حکومت علی (ع) و افزایش مظلومیت آن حضرت تفرقه در صفوف یاران آن حضرت است. از همان ابتدای حکومت چندگانگی و چندرنگی در میان یاران علی (ع) موج می‏زد. گروه‏ها، اشخاص و قبایل گوناگون هر یک با انگیزه و مقصدی گوناگون نه بر طاعت امیر‏المؤمنین(ع) که بر طاعت خویش بودند. چنانچه علی (ع) بدانها می‏گوید: چه سود که در شما افزون هستید در حالی که اتفاق در میانۀ دلهایتان اندک است.

آن هنگام که خبر چیرگی بسر بن ارطاهًْ بر یمن به امام رسید در جمع مردم سخن راند و مایۀ نگون‌بختی آنان را تفرقه و نافرمانی اعلام نمود: «به خدا سوگند پندارم که این قوم به زودی بر شما چیره شود زیرا آنها با آن که بر باطلند دست در دست هم دارند و شما با آن که بر حق هستید پراکنده‏اید. شما امامتان را که حق با اوست نافرمانی می‏کنید و آنان  پیشوای خود را با آن که بر باطل است فرمان بردارند.

در جای دیگری سوگمندانه می‏فرماید: «أيها الناس، المجتمعهًْ أبدانهم، المختلفهًْ أهوائهم، كلامكم يوهي الصَّمَّ الصِّلاب و فعلكم يطع فيكم الاعداء»  ای مردمی که به تن‏ها مجتمع‏اید و به آرا پراکنده! سخنانتان هنگامی که لاف دلیری می‏زنید صخره‏های سخت را نرم می‏کند. در حالی که کردارتان، دشمنانتان را در شما به طمع می‏اندازد.

 شایعه پراکنی و ایراد تهمت علیه علی (ع)

ازجملۀ ابعاد مظلومیت امیر‏المؤمنین شایعه‏هایی است که علیه آن حضرت ساخته شد و تهمت‏های ناجوانمردانه‏ای است که به آن حضرت نسبت داده می‏شد. علی (ع) در دوران خلافت خود با توطئه‏هایی این چنین روبرو بود. تا آنجا که ناجوانمردانه علی (ع) را به دروغ‌گویی متهم می‏کردند تا هم نادانی خود را بپوشانند و هم از نفوذ کلام او بکاهند. علی (ع) اینگونه با مظلومیت به تهمت‏ها پاسخ می‏دهد. « به من خبر رسیده که گفته‏اید علی دروغ می‏گوید. خدایتان بکشد. به چه کسی دروغ می‏بندم. آیا به خدا دروغ می‏بندم. در حالی که من نخستین کسی هستم که به او ایمان آورده‏ام یا بر پیامبر دروغ می‏بندم در حالی که من نخستین کسی هستم که او را تصدیق کرده‏ام؟ به خدا سوگند! که نه چنین است بلکه آن چه می‏گفتم معنی آن را در نمی‏یافتید زیرا شایستۀ دریافت آن نبودید.»

اصلي‌ترين اشخاصي که سران جريان فتنه را تشکيل مي‌دهند امروز در تلويزيون و بنگاه‌هاي خبرپراکني بي‌بي‌سي و آمريکا بدون خجالت و شرمندگي رسما بر عليه نظام و انقلاب صحبت مي‌کنند.

در میان دشمنان علی (ع) بنی‏امیه و معاویه بیشترین سهم را در تهمت و شایعه پراکنی علیه آن حضرت داشتند. تبلیغات روانی آنها به حدی بود که ناآگاهان و حتی برخی کسانی که آن حضرت را می‎‏شناختند را هم تحت تأثیر قرار می‏داد. چنانچه پس از شهادت آن حضرت در محراب نماز برخی مردم شام با تعجب می‏پرسیدند مگر علی (ع) نماز هم می‏خواند.

در این زمانه کروبی و موسوی بیشترین شایعات را در جامعه با کمک دوستانشان در بی بی سی فارسی و.....پخش میکنند

در شام با دسيسه چینی‏های عمروعاص علی (ع) را به شوخ طبعی بسیار متهم می‏کردند تا او را برای حکومت ناصالح قلمداد کنند. همان چیزی که پس از رحلت پیامبر (ص) یکی از دستاویزها برای غصب خلافت بود. امیر‏المؤمنین (ع) این کینه و نیرنگ فریب کارانی چون عمروعاص را چنین بیان می‏فرماید:

در شگفتم از پسر نابغه (عمروعاص)! به شامیان می‏گوید که من بسیار مزاح می‏کنم و فردی شوخ طبع و اهل بازیچه‏ام. این سخنی است باطل و گناه‏آلود که عمرو بر زبان آورده است. بدانید که بدترین گفتار دروغ است و او می‏گوید و دروغ می‏گوید.

آري، اين‌چنين بود كه امام(ع) از هر سو آماج تهمت‌ها و نيرنگ‌ها و دسيسه‌ها و نافرماني‌ها و بي‌خردي‌ها و ناجوانمردي‌ها قرار داشت. ابعاد فتنه‌اي كه مظلوميت مضاعفي براي اميرمؤمنان رقم زده بود.

 

و امروز همان تفکرات قاسطین را در اعمال و رفتار موسوی و یارانش مشاهده میکنیم... از همان گام اول با ارزش‌هاي بنيادي جامعه و آنهايي که جزو هنجارهاي پذيرفته شده مردم بود بازي کردند. رنگ سبز اگر در باور عاطفي ما عزيز است و احترام مي‌گذاريم به دليل اين است که رنگ سبز را منتسب به پيغمبر مي‌دانيم. مردم رنگ سبز را به قصد شفا به دستانشان مي‌بندند، جانمايه زندگي‌هاشان مي‌کنند بعد اين افراد آن را گيسبند دخترهاي بي‌حجاب کردند و در خيابان هفتم تير به گردن سگي انداخته بودند.

پسر شجاع بازدید : 227 یکشنبه 11 مهر 1389 نظرات (0)
ماجرای بَلْعم باعورا عبرتی برای فتنه گران سبز

 

بلعم باعورا چه کسی بود ؟
 
بلعم باعورا از علماي بني‎اسرائيل بود، و كارش به قدري بالا گرفت كه اسم اعظم مي‎دانست و دعايش به استجابت مي‎رسيد.
 
موسي ـ عليه السلام ـ با جمعيتي از بني‎اسرائيل به فرماندهي يوشع بن نون و كالب بن يوفنا از بيابان تيه بيرون آمده و به سوي شهر (بيت‎المقدس و شام) حركت كردند، تا آن را فتح كنند و از زير يوغ حاكمان ستمگر عمالقه خارج سازند.
وقتي كه به نزديك شهر رسيدند، حاكمان ظالم نزد بلعم باعورا (عالم معروف بني‎اسرائيل) رفته و گفتند از موقعيت خود استفاده كن و چون اسم اعظم الهي را مي‎داني، در مورد موسي و بني‎اسرائيل نفرين كن. بَلْعَم باعورا گفت: «من چگونه در مورد مؤمناني كه پيامبر خدا و فرشتگان، همراهشان هستند، نفرين كنم؟ چنين كاري نخواهم كرد.»
آنها بار ديگر نزد بَلْعم باعورا آمدند و تقاضا كردند نفرين كند، او نپذيرفت، سرانجام همسر بلعم باعورا را واسطه قرار دادند، همسر او با نيرنگ و ترفند آنقدر شوهرش را وسوسه كرد، كه سرانجام بَلْعم حاضر شد بالاي كوهي كه مشرف بر بني‎اسرائيل است برود و آنها را نفرين كند.
 
بَلْعم سوار بر الاغ خود شد تا بالاي كوه رود، الاغ پس از اندكي حركت سينه‎اش را بر زمين مي‎نهاد و برنمي‎خاست و حركت نمي‎كرد، بَلْعم پياده مي‎شد و آنقدر به الاغ مي‎زد تا اندكي حركت مي‎نمود. بار سوم همان الاغ به اذن الهي به سخن آمد و به بَلْعم گفت: «واي بر تو اي بَلْعم كجا مي‎روي؟ آيا نمي‎داني فرشتگان از حركت من جلوگيري مي‎كنند.»
 
بَلْعم در عين حال از تصميم خود منصرف نشد، الاغ را رها كرد و پياده به بالاي كوه رفت، و در آنجا همين كه خواست اسم اعظم را به زبان بياورد و بني‎اسرائيل را نفرين كند اسم اعظم را فراموش كرد و زبانش وارونه مي‎شد به طوري كه قوم خود را نفرين مي‎كرد و براي بني‎اسرائيل دعا مي‎نمود.
 
به او گفتند: چرا چنين مي‎كني؟ گفت: «خداوند بر ارادة من غالب شده است و زبانم را زير و رو مي‎كند
در اين هنگام بَلْعم باعورا به حاكمان ظالم گفت: اكنون دنيا و آخرت من از من گرفته شد، و جز حيله و نيرنگ باقي نمانده است.
 آنگاه چنين دستور داد: «زنان را آراسته و آرايش كنيد و كالاهاي مختلف به دست آنها بدهيد تا به ميان بني‎اسرائيل براي خريد و فروش ببرند،  و عمل منافي عفّت انجام دهند، اگر يك نفر از لشكر موسي ـ عليه السلام ـ زنا كند، ما بر آنها پيروز خواهيم شد
آنها دستور بلعم باعورا را اجرا نمودند، زنان آرايش كرده به عنوان خريد و فروش وارد لشكر بني‎اسرائيل شدند، كار به جايي رسيد كه «زمري بن شلوم» رئيس قبيلة شمعون دست يكي از آن زنان را گرفت و نزد موسي ـ عليه السلام ـ آورد و گفت: «گمان مي‎كنم كه مي‎گويي اين زن بر من حرام است، سوگند به خدا از دستو تو اطاعت نمي‎كنم.» وهمه مشغول گناه شدند...
.......... و اين چنين بود كه بيماري واگير طاعون به سراغ بني‎اسرائيل آمد و همة آنها در خطر مرگ قرار گرفتند. 
 با همه احوال بیماری طاعون بيست هزار نفر از لشكر موسي ـ عليه السلام ـ را كشت. موسي ـ عليه السلام ـ بقية لشكر را به فرماندهي يوشع بازسازي كرد و به جبهه فرستاد و سرانجام شهرها را يكي‎پس از ديگري فتح كردند.
خداوند ماجراي انحراف بلعم باعورا را به طور اشاره و سربسته در آية 175 و 176 سورة اعراف ذكر كرده، در آية 176 مي‎فرمايد:
«وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيهِ يلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِ‏آياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُونَ؛ و اگر مي‎خواستيم مقام او (بلعم باعورا) را با اين آيات و علوم و دانشها بالا مي‎برديم، امّا اجبار برخلاف سنّت ما است، او را به حال خود رها كرديم، و او به پستي گراييد و از هواي نفس پيروي كرد، مثل او همچون سگ (هار) است، اگر به او حمله كني دهانش را باز و زبانش را بيرون مي‎آورد، و اگر او را به حال خود واگذاري باز همين كار را مي‎كند (گويي چنان تشنه دنياپرستي است كه هرگز سيراب نمي‎شود) اين مَثَل گروهي است كه آيات ما را تكذيب كردند، اين داستان‎ها را (براي آنها) بازگو كن شايد بينديشند و بيدار شوند.»
آري اين است نتيجة پیروی از هواهای نفسانی و دنیا پرستی و دور شدن از خداوند.... 

انسان در همه لحظات و در هر مرحله ای از کمال , باید خود را به خدا بسپارد و از او طلب کمک نماید, و گرنه با اندک غفلتی ممکن است سقوط کند و در دام های نفس و شیطان که یکی از آنها خودپسندی است اسیر شود.

 از این رو پیشوایان معصوم (ع ) در دعاهای خود به درگاه خدا عرضه می داشتند: ((اللهم لا تکلنی الی نفسی طرف عین ابدا)) یعنی : خدا وندا مارا لحظه ای به حال خودمان وا مگذار و نمونه های بسیاری هست که افرادی مدتی در راه کمال نفس پیش رفتند ; ولی بعدا دچار عجب و غرور شده و سقوط کردند.

 در این زمینه از امام معصوم (ع ) سوال شده : آیا مؤمن ممکن است دچار بعضی از گناهان شود؟ ایشان فرمودند: ((بلی ; اما تنها گناهی که مؤمن مرتکب نمی شود دروغگویی است ; زیرا دروغ با ایمان به خدا سازش ندارد)). نمونه بارز این گونه افراد که بعد از سال ها حرکت در راه حق با یک غرور و بی توجهی سقوط کرد, ..مرحوم منتظری و صانعی و موسوی و کروبی میباشند ..

البته سران فتنه هیچگاه در آن مقام نبودند ..بلکه خیلی پایینتر از بلعم میباشند ..حال خودتان قضاوت کنید و نامه های منتظری به امام ره را بخوانید تا نتیجه گیری کنید...اعمال موسوی و کروبی را نگاه کنید و قضاوت کنید ...شیطان همیشه در کمین انسانهاست ...

منتظری  تا آخرین لحظه عمرش هم توبه نکرد و دست از مخالفت با انقلاب و رهبری بر نداشت. ..و فیلم مصاحبه هایش داره از بی بی سی فارسی پخش میشه که رهبری و مسولین نظام را به سخره میگیرد..

میگویند تاریخ برای عبرت آیندگان است ...باشد تا سران فتنه گر  موسوی و کروبی و خاتمی دست از  فتنه گری بر دارند و مرگ منتظری آنان را سر عقل بیاورد ..

تعداد صفحات : 68

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 674
  • کل نظرات : 51
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 73
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 136
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 506
  • بازدید ماه : 506
  • بازدید سال : 16,907
  • بازدید کلی : 302,249